کوتاه، دربارهی سریال Raised by wolves
من به این سریال انتقادهای بسیار جدی دارم، نه از آن نوع انتقاد که بشود مورد به مورد به سازندگان گفت تا کارشان را بهبود ببخشند، نه! بلکه از آن نوع انتقادهایی که میگویند خانه از پابست ویران است... از آن نوع که باید گفت اینها کارشان را به درستی بلد نیستند و هیچ پیشنهادی چارهساز نخواهد شد... امّا... امّا... صادقانه باید بگویم... با این حال ارزش و کششی در این سریال وجود دارد که مرا قسمت به قسمت با خود کشاند و اینک به انتظار فصل جدید آن خواهم ماند. شاهکار نیست اما، صدایی جدید، رنگی جدید یا نگرشی جدید، در پس ذهن سازندگان وجود دارد که باعث میشود من این سریال را دوست داشته باشم و دورادور، وقتی کمی چشمم را باریک میکنم و گردنم را کج، به گمانم، بتوانم از آن لذت ببرم.
در آیندهای تاریک، بر زمین جنگی میان معتقدین به یک دین خرافی و عجیب و ناباورانِ آن دین که آتئیست خطاب میشوند در گرفته است. جنگی که نوع بشر را به آستانه نابودی کشانده است. اینک آخرین امید بشر، دو آندروید و چند امبریوی انسان است که آتئیستها به دور از چشم مذهبیون به سیارهی سکونت پذیر Kepler-22b ارسال کردهاند تا ادامه دهندهی نسل بشر بشوند. دو آندروید برنامه داده شدهاند که امبریوها را رشد دهند، تا متولد شوند و سپس آنها را برای تشکیل یک کلونی انسانی پرورش دهند. این دو آندروید Mother و Father نام دارند.
از ایرادات سریال باید بگویم میان رمزافکنی و رمزگشایی تناسبی نیست، چنان که گاه با خود گمان میکنیم، نویسندگان رمز و رازها را این جا و آن جا میچینند به این امید که بعدها شاید بتوانند فکری برای گشایشش کنند. شاید در حقیقت این گونه نباشد، امّا متاسفانه این گونه به نظر میرسد. رمزافکنیهای متعدد بد نیست، امّا گیج کردن مخاطب و بریدن پی در پی خط فکری او گناهیست نابخشودنی. کارگردانی و نویسندگی جای بازبینی و دقت مضاعف داشت، گاه چندان به دل نمینشیند. گاه سخت است بفهمیم فلان مشکل، ایراد فیلمنامه است، یا یک رمز پنهان، گاه چند قسمت بعد بعضی ازین مشکلات پاسخ داده میشوند، گاه نه. گاه بازیگران نامناسب بازی میکنند، گاه شخصیتها کارهایی میکنند که با توجه به روند پرداخته شدنشان تا آن جا، موجه نیست.
اما مزایای آن را نیز میتوانم برشمارم. جهانسازی، جلوههای ویژه و بازی بازیگران شخصیتهای Mother و Father در سطح عالیست. تیتراژ آغازین محشر است. دیالوگها را میپسندم. اعجاب و غریبگی و غیرمنتظره بودن داستان را دوست دارم، کم شباهت است به علمی تخیلیهایی که امروزه میبینیم. و همین خاص بودن، همین که سازندگان ترسی از متفاوت عمل کردن ندارند، نقطهی قوت اصلی سریال است. جهان سازان سریال فوق العاده عمل کردهاند، حس و حال سیارهی کپلر22 بی با آن حفرههای مرموز و اتمسفر Uncannyاش واقعا دوست داشتنیست. از حالت Necromancer مادر گرفته، تا رنگ بندیهایی که دیگر مشخصهی آثار Ridley Scott شدهاند(ایشان در تولید این سریال نقش بزرگی داشتهاند). کم نبودهاست لحظاتی در داستان که پیش خودم بگویم نکند اینها همه در همان جهان Alien رخ میدهد؟ این جذاب است! ریختن احساسات انسانی در هوش مصنوعیها، دقت فراوانی میخواهد و مسیر باریکیست که منحرف شدن از آن خوراک هالیوود است. در این سریال ازین لحاظ هم لحظات خوب داریم هم بد. در کل اما به این لحاظ دلنشین است. همچنین هوشمندی بزرگ سازندگان کوچک نگه داشتن داستان، سریع پیش رفتن اتفاقها و تعداد کم خطوط داستانیست و در هر قسمت داستان به قدر رضایت بخشی پیش میرود.
تماشای جهانی از کنترل خارج شده، جهانی که تاریخ و نظمی داشته است، ترکیب رمز و رموز باستانی و مذهبی با هیجانات اکتشافات فضایی. اندکی وحشت کیهانی، اندکی انسانگرایی. واشکافی موضوع اعتقاد و مذهب و گرایش انسانها به آن. اینها همه جاذبههای این سریال برای من است، گوهرهایی نایاب! بهتر بود اگر استادانهتر میساختندش، اما ایرادی ندارد.