سمفونی ها همیشه حرف اول را زده اند ، عظیم ترین گردهمایی نوازنده ها برای ساخت یک صدای مشترک بوده اند و همواره دریایی از نظم و ریتم و لذت اند . موهبت الهی است که سمفونیست های بزرگی مثل مالر ، بتهوون ، سیبلیوس ، برکانر و ... را داشته ایم ، بدون آنها نمیدانم چه میخواستیم بکنیم .


۱. رخمانینف ۱

امتیاز :‌ ۸.۵ از ۱۰


          رخمانینف جوان سمفونی ای نوشت این گونه یکدست و زیبا ، بدون اندکی اضافات ، با ریتمی  که به قولی انسان را به یاد ثور قیامت می اندازد ، با شومی تمام ، منتها با لحظاتی پر از شادی و لحظاتی پر از غم . شاهکاری به تمام معنا ... در تاریخ زندگی رخمانینف این قطعه جایگاه ویژ ای دارد :

         اجرای اول این قطعه با نظرات منفی منتقدان روبرو شد ! به نقل از مستند "bbc joy of rachmaninoff" شایعاتی است که رهبر ارکستر در آن شب مست بوده ... منتقدی متنی با مضمون :‌اگر قرار باشد یک سمفونی در جهنم نواخته شود ، رخمانینف در نوشتن آن موفق شده است . این حجم از انتقادات نسبت به اولین سمفونی رخمانینف جوان  باعث شد وی در یک دوره طولانی مدت افسردگی فرو رود . 

         جمله آن منتقد منرا کنجکاو ساخت این سمفونی را بشنوم ... چطور همان رخمانینفی که سمفونی ۲ و کنسرتو پیانوی ۲ اش را نوشته است می تواند سمفونی ای بنویسد که این چنین نفرت را در دل مردم بر انگیزد ؟‌ سریعاَ آنرا دانلود کردم ... ثانیه اول و بعد ... بنگ ! جرقه ای در مغز من ... !‌ من این ریتم را شنیده بودم ! 

         داستان از این قرار است که جیمز هورنر مرحوم یک ریتم دارد که آنرا در اکثر ساندترک های فیلم های خود تکرار کرده است و به عبارتی امضای خود قرار داده است ... و آن ریتم چیزی نیست جز ریتم اصلی همین سمفونی کذایی ... فیلم آواتار ۲۰۰۹ را پخش کنید به سکانسی که در جنگ میان فضایی ها و انسان ها  ُ... یک فضایی (‌پسر رییس قبیله بود اگر اشتباه نکنم ) به درون سفینه می پرد تا بمبی که قصد دارند پایین بیاندازد را به چنگ آورد ... صحنه آهسته میشود و فضایی با کمان خود به جان آدم ها می افتد ولی در کمال تاسف تیر خورده و سقوط می کند ... آن سکانس را بیاورید و ببینید رخمانینف چه محشری به راه انداخته است . 

        پایان و آغاز یکی اند ، هر دو همان ریتم منحوس . همین الان که دارم این متن را می نویسم آن ریتم را زمزمه می کنم ... به صورت ممتد و پایان نا پذیر ... مثل پایان سمفونی ... نمی شود باور کرد چطور اولین سمفونی اش را به این زیبایی تالیف کرده است بدون اشکال و هر چند بار که گوش داده شود باز جدید است و جذاب . آنرا از دست ندهید ... همین قضیه امضای جیمز هورنر می تواند انگیزه ای شود تا یک بار کامل آنرا گوش دهید . نکته ی ظریفی است ... بار اول که قطعه ای را گوش می دهید قدم بزرگی است . همه ی آنرا نخواهید فهمید ... ولی اگر چند قسمت هر چند کوتاه شما را جذب کند ، انگیزه ای میشود برای گوش دادن مجدد شما . 



۲. رخمانینف ۲

امتیاز :‌۹.۸ از ۱۰


           شاید گزاف نباشد اگر بخواهم کلمه ی زیبا را بر اساس این سمفونی تعریف کنم ... به معنای واقعی کلمه زیبا ... ساختمانی عظیم از زیباترین ملودی هایی که بشر تا به حال نواخته است ... نفس گیر و دیوانه کننده ... یکپارچه و به یادماندنی ... این قطعه رخمانینف را به موسقیدان یک من تبدیل کرد ... اگر پزشک روانشناس باشم آنرا هفته ای یکبار برای بیمارانم تجویز میکنم و اگر قصد داشته باشم تا از تمام سمفونی ها یکی را به عنوان بهترین بر گزینم ... همین است . غم و شادی ، حماسه و احساس ... همه گرد هم آمده اند . 

        طول آن زیاد است . یک ساعت ! ولی از شما چه پنهان ... آرزو می کنم کاش بیشتر بود و رخمانینف ساعت های متمادی با همان نرخ زیاد معرفی کردن ملودی های جدیدش به ما بتازد ... کاش باز مثل مومنت ۲ نفس ما راحبس کند و در جای خودمان میخکوب کند و اشک در چشمانمان به راه اندازد ... مثل مومنت اول روح ما را به پرواز در اورد و مثل مومنت سوم قدرت موسیقی خود را به رخ ما بکشد ... 

        من وقتی سخن از رخمانینف میشود شاید از عدالت خارج شوم و مبالغه آمیز صحبت کنم ... ولی مطمین باشید تعریف هایی که از آثار وی می کنم لااقل در مورد خودم و عده ی کثیری دیگر ( مثلا رای دهندگان سایت classicfm که کنسرتو پیانوی ۲ رخمانینف را بهترین قطعه ی کلاسیک تاریخ نام برده اند ) صدق میکند . مومنت دوم این سمفونی جزو اولین قطعاتی بود که به من فهماند موسیقی کلاسیک غولی است که موسیقی نوین حتی توان این را ندارد که از شانه های بالا برود ! قطعه های وی برای من تبدیل به نوستالوژی شده اند و باید خداوند را خاطر نعمتی که آنها باشند شکر کنم . این قطعه باعث می شود که از خودم در مورد ماهیت موسیقی سوالات فلسفی بپرسم :‌ موسیقی تا چه حد می تواند انسان را برافروزد ؟‌ آیا هیچ حدی بر این توان وجود دارد ؟ آیا روزی فرا می رسد که به اشباع برسیم ؟ 

       آن اوایل که تازه کار بودم فکر می کردم مومنت دوم این سمفونی کلش است . تا اینکه فیلمی دیدم به نام ؛birdman 2014 . درست سکانس پایانی این فیلم با موسیقی کلاسیکی همراه شده بود که کاملا با هم جفت و جور بودند و باعث شد تا من بارها و بارها آن سکانس پایانی را نگاه کنم و همراه شخصیت اصلی ، پرواز کنم ! به وضوح آن قطعه با ساندترک فیلم همخوانی نداشت و فهمیدم که قطعه ای کلاسیک است . با اطلاعات بسیار محدودی که از آهنگساز های کلاسیک داشتم حدس زدم ان قطعه از رخمانینف باشد !‌ حدس من تیری در تاریکی بود و اساس آن فقط مقایسه مقدار زیبایی قطعه بود !‌همین ! و تیر مستقیم به هدف خورد ! اندکی جستجو کردم و فهمیدم ایناریتو از سمفونی ۲ رخمانینف و سمفونی ۶ چایکوفسکی در فیلمش استفاده کرده است ! 

      همانطور که اشاره کردم این قطعه برای شخص من بسیار خاص است . تعداد دفعاتی که گوشش داده ام از شمار خارج است . می توانم آنرا برایتان رهبری کنم و گوش کردن یک اجرای بد از آن برایم آزار دهنده است! اگر بخواهم گوشش دهم باید یک ساعت را کامل گوش دهم با بالاترین ولوم بدون انجام کار دیگر ! به همین خاطر دیر به دیر آنرا گوش می دهم ! چون کار و زندگی دارم !!!

     این قطعه ملودی های بسیاری دارد ... یکی از یکی بهتر . رخمانینف آنها را به پای شما می ریزد ! اگر مسلط نباشید گمشان می کنید ! گوش دادن آنرا به هر انسانی توصیه می کنم . ولی قطعا شما نمی توانید بار اول از کل آن خوشتان بیاید ! پس توصیه شدید می کنم ابتدا چند بار مومنت دوم آنرا گوش دهید تا کلیت سمفونی دستتان بیاید و بعد از کلش لذت ببرید ! این مومنت همانطور که گفتم اولین قطعاتی بود که از موسیقی کلاسیک گوش دادم ... شما هم اگر با موسیقی کلاسیک آشناییت ندارید به نظرم پیشنهاد خوبیست ...  حرف آخرم این است که این قطعه پتانسیل این را دارد که بهترین موسیقی شما شود ، منتها رسیدن به این درجه از عرفان تلاش می خواهد ! 


۳.رخمانینف ۳

امتیاز : ۸ از ۱۰

این قطعه به خوبی دو سمفونی قبلی رخمانینف نیست ولی ملودی هایی دارد که روح نواز تر و زیبا تر از اولی هستند . اگر دو سمفونی قبلی شما را به قضا برده است این یکی هم قطعا می تواند این کار را بکند ... منتها رخمانینف به نظر نتوانست کاری که قبلا انجام داده است را تکرار کند . سمفونی یکپارچگی و یکدستی قبلی ها را ندارد . ولی همین که در کنار دو تای دیگر مقایسه می شود اینگونه به نظر می آید . بدون در نظر گرفتن دو کار قبلی این قطعه هم برای خودش شاهکار است  و به یاد ماندنی .


4. رخمانینف Symphonic Dances


۴. پروکوفیف ۱


۴. پروکوفیف 5


۵. چایکوفسکی 1


۵. چایکوفسکی2


۵. چایکوفسکی 3


۵. چایکوفسکی 4


۵. چایکوفسکی ۵


۶.چایکوفسکی ۶


بتهوون 3


۷. بتهوون ۵


بتهوون 6


۸. بتهوون ۷


بتهوون 8


۹. بتهوون ۹


۱۰. سیبلیوس ۵

امتیاز :‌ ۹.۵ از ۱۰





قو های غول پیکر لعنتی !


                   بله درست خواندید ! قو ها قرار است در این سمفونی شما را یکدور به عالم معنا برده و بازگردانند در شاهکار بی مانند آقای سیبلیوس . یک سمفونی که همچون مواد شوینده قلب را شستشو می دهد . کاری که هنس زیمر در قطعه ی STAY  فیلم Interstellar فقط میتواند از عهده چند دقیقه  اش بر اید را اینجا با شکوهی چندید برابر سیبلیوس فنلاندی به درازای چهل دقیقه در اوج نگه می دارد . و پایانی بی مانند را رقم می زند .

               بله ... این سمفونی بهترین پایان را در میان تمام آنچه نواخته شده است دارد . جایی تمام میشود که قو ها به صدا در می آیند و این صدای قو ها که قطعا هیچکدام از ما قبل از این تا به حال در عمرمان نشنیده ایمش چنان در روح آدمی نفوذ می کند که حد ندارد . بخصوص اگر ولوم صدا را تا ته زیاد کرده باشید !

              پس از قو ها باقی همه هنر سیبلیوس است . در نوساناتی که میان ملودی ها و ریتم ها و حجم صدا های مختلف ایجاد می کند و دست از شگفت زده کردن بر نمیدارد . سمفونی تماما در یک سیر صعودی است ... صعود در هر چیز ... اشک از چشمانتان در خواهد اورد ...

             اینجا را حتما ببینید . به ادعای خودش توضیح می دهد بر اینکه چرا پایان این سمفونی بهترین است و در ضمن انجا می توانید صدای اورجینال قو ها ( و نه صدای تولید شده توسط شیپور ها !‌) را بشنوید !‌


۱۱. سیبلیوس 1


۱۱. سیبلیوس ۲


۱۱. سیبلیوس 3


۱۱. سیبلیوس 4


۱۱. سیبلیوس 6


۱۱. سیبلیوس 7


۱۱. مالر ۱

we love mahler ... no matter he is calm or he is sad ...  wild or angry ... mahler is unstable in the most satisfying manner. 

۱۲. مالر ۲


۱۳. مالر ۳


۱۳. مالر ۴


۱۴. مالر ۵


۱۵. مالر ۶


۱۶. مالر ۷ 


۱۷. مالر ۸


۱۸. مالر ۹ 


۱۸. مالر 10


۱۸. مالر داس لاید وون در ادن 


۲۱. الگار 1


۲۱. الگار 2



۲۲. براکنر 1


۲۲. براکنر 2


۲۲. براکنر 3


۲۲. براکنر 4


۲۲. براکنر 5


۲۲. براکنر 6


۲۲. براکنر 7


۲۲. براکنر8


۲۲. براکنر 9


۲۳ . برامس 1


۲۳ . برامس 2


۲۳ . برامس 3


۲۳ . برامس ۴


۲۴. اسکریابین 1


۲۴. اسکریابین 2


۲۴. اسکریابین 3


۲۴. اسکریابین ۴ (‌the poem of ecstasy )

   

      با احتیاط وارد شوید ! این یکی اکستازی به بار می آورد ! کوتاه است ! حدودا بیست دقیقه است و در یک مومنت خلاصه شده است و اگر بگویم در پایان به شما نشان می دهد چطور موسیقی میتواند با اندکی چاشنی ولوم بالا اکستازی حقیقی پدید آورد ، شاید حرفم را باور نکنید . اگر باور نمی کنید امتحانش ضرری ندارد . سمفونی همچون یک سربالایی است که به سختی تا انتهای آن می روید و ناگهان در انتها شما را رها می کند ، رهایتان می کند در اقیانوسی عظیم و این سقوط ( دوست داشتم از تمثیل صعود استفاده کنم ، اما این سمفونی به آن اندازه بار معنویت ندارد ) به یک ریتم عجیب که در بدن شما طنین انداز می شود و کل ارکستر را به لرزه می اندازد ، مبدل میشود . آنرا می توان در میان بهترین پایان ها ، یا به عبارتی حماسی ترین پایان ها قرار داد . پایانی که هرگز فراموشش نمی کند . سقوط لذت بخش به یادماندنی !‌


۲۵. برلیوز فنتستیک


۲۵. مندلسون 1


۲۵. مندلسون 2


۲۵. مندلسون 3


۲۵. مندلسون 4


۲۵. نیلسن 1 


۲۵. نیلسن 2 


۲۵. نیلسن 3 


۲۵. نیلسن 4


۲۵. نیلسن 5


شوستاکویچ 5


شوستاکویچ 7


شوستاکویچ 10


شوستاکویچ 11